این مار از کودکی در سر این کودک زندگی می کند و آنها به قدری به هم وابسته هستند که نه مار حاضر به بیرون آمدن از سر پسر بچه است و نه بچه علاقه دارد مغز او را برای خارج کردن مار از سرش جراحی کنند.
این مار همیشه در سر این کودک زندگی می کند و این پسر بچه هیچ علاقه ای به اسباب بازی هایش ندارد و ترجیح می دهد که تمام زمان را با این مار سپری کند و بازی کند.